جدول جو
جدول جو

معنی پس آب - جستجوی لغت در جدول جو

پس آب
آب پس مانده، مایعی که پس از تخمیر یا تقطیر چیزی در ظرف باقی بماند، چای که چند دفعه آب جوش روی آن بریزند و دفعۀ آخر که در فنجان بریزند کم رنگ و بی طعم باشد
تصویری از پس آب
تصویر پس آب
فرهنگ فارسی عمید
پس آب
(پَ)
مقابل سرآب، آب دوم که از انگور فشرده یا گوشت پخته و غیر آن گیرند که آنرا مزه و قوتی یا بوئی کم مانده باشد: پس آب گلاب
لغت نامه دهخدا
پس آب
آب دوم که از انگور و میوه و گل و مانند آن گیرند طعم و مزه و بوی آن از آب اول کمتر است مقابل سر آب: پس آب گلاب
فرهنگ لغت هوشیار
پس آب
((پَ))
آب پس مانده، آبی که از تبخیر یا تقطیر چیزی می گیرند، چایی که چند بار آب جوش را در آن ببندند و چای کم رنگ و بی مزه ای به دست آورند
تصویری از پس آب
تصویر پس آب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چاه آب یا قنات که در کنار آن پله ساخته باشند که بتوان از آن پایین رفت و آب برداشت
فرهنگ فارسی عمید
آب آسیا، آسیای آبی
لغت نامه دهخدا
(پَ)
نامی که در دامغان و خوار به پده دهند. رجوع به پده شود. و نیز آن را در این نواحی پی چوب گویند. رجوع به پی چوب شود. پده اصطلاح مردم نواحی میان سیرجان و بندرعباس است و آن نوعی از سفیدار باشد و سفیدار از تیره سالی کاسه و از جنس پوپولوس است و سه گونۀ آن در ایران موجود است. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 189)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر آب
تصویر پر آب
شاداب، آبدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آس آب
تصویر آس آب
آسی که با آب گردد آسیاب آسیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی آب
تصویر پی آب
ترنگوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آس آب
تصویر آس آب
((س ِ))
آسیابی که با نیروی آب کار کند، آسیاب
فرهنگ فارسی معین